دلی همرنگ مرداب...





می خواهم امشب تا خود فردا بگریم

دور از نگاه دیگران تنها بگریم

بر حال و روز این دل همرنگ مرداب

این دل که دور افتاده از دریا بگریم

چون نی به سوگ این منِ مرده بنالم

چون شمع ، قدری مردن خود را بگریم

جاری شو ای آه از دل من تا بنالم

بشکن دگر ای بغض سنگین تا بگریم

می خواهم امشب تا سحر بیدار باشم

بیدار باشم تا سحر ، امّا بگریم